نگاهی به انواع فیلم عاشقانه

 
 
يك فيلم عاشقي به روايت هندي:

دوتا پسر سر يك دختر دارن دعوا ميكنند و هم ديگرو رو جر ميدن كه يك دختر پاك و نجيب (كه معلوم نيست چرا با اين پاكي به دوتا پسر پا داده)داره گريه ميكنه و ميگه تورخدا بس كنين كه يكي از پسر متوجه خال توي دماغ اون يكي پسره ميشه و داد ميزنه"دادش" اونم خال توي دماغ او يكي رو ميبينه و با چشمي گريان داداششو بقل ميكنه و ميگه "باورم نميشه بعد از اين همه سال پيدات كردم. در اين زمان يك پير زن كور وارد صحنه ميشه و ميفته زمين و سرش به سنگي ميخوره و بيناييشو بدست مياره و يهو داد ميزنه:بچه هاي گلم، توي اين نقطه حساسه كه دو پسر و دختره همه ميگن "مامان!" و همگي ميفهمن كه خواهر برادرن...حالا دو برادر و خواهر شروع به شعر خوندن و حركات موزون از خودشون ميكنند و يك عده آدم بيكار هم معلوم نيست از كجا پيداشون ميشه و پشت سر اين افراد بصورت متقارن حركات احمقانه اي انجام ميدن كه بعد از ديدن چندتا فيلم هندي ميفهمين كه اسم اين حركات حمقانه رقصه.اين فيلم اين پيام اخلاقي رو به ما ميده كه دعوا كردن سر دختر خوب نيست و از اين جور حرفا.

يك فيلم عاشقي به روايت ايراني از نوع جمهوري اسلامي:

خانواده پسر به خواستگاري ميرن و چون هردو خانواده فاكتور ايمان براشون مهمه به راحتي به توافق ميرسن،در حين مراسم خواستگاري اين پيام اخلاقي به بيننده داده ميشه كه بايد مواظب برندازي نرم باشن چون هميشه استكبار خاركو... به فكر ضربه زدن به مردم و انقلابه .بعد يه حياط رو نشون ميده كه چراغوني شده و يه عده آدم بيكار توش نشستن و دارن سيب ميخورن (چون ميخواستن فيلم كم خرج دربياد ميوه ديگه اي دركار نيست!)و وقتي دادماد مياد تازه ميفهمين كه مثلا مراسم عروسيه!
صبح كه ميشه براي اينكه بدآموزي نداشته باشه عروس از يك اتاق مياد بيرون و داماد هم از يك اتاق ديگه، اونجاست كه بيننده با خودش ميگه: پس مراسم پرده برداري شب هجله رو كي انجام داده؟
خلاصه يه روز تازه عروس يهو حالش بهم ميخوره و همه ميفهمن كه حامله شده و باز اين سوال پيش مياد "اينا كه شبا كنار هم نمي خوابيدن پس احتمالا يا كار امداد غيبي بوده يا كار كارگردان"و زندگي به خوبي و خوشي ادامه پيدا ميكنه البته با كلي پيام اخلاقي مثل "انرژي هسته اي حق مسلم ماست و از اين جور ك..شعرا"

فيلم عاشقي به روايت هاليودي:
 
فيلم از توي اتاق خواب و زير پتوي دو معشوقه شروع ميشه، صحنه بطوري رمانتيك و خفنه كه شما خشكتون ميزنه و با خودتون ميگين كه چرا رفيقتون بهتون نگفته بود فيلمش صحنه داره كه با فرياد مامان از جا ميپرين و بر خلاف ميل باطني مجبور ميشين اين صحنه رو رد كنين، خلاصه دختره كه خيلي شوهرشو دوست داره ميره بقالي سر محله كه بقال محله ازش خوشش مياد و بلههههههه بازم مجبور ميشين براي اينكه صداي مامان در نياد صحنه رو رد كنين و مامان هم داره قر ميزنه كه اينا اون دنيا چه جوري ميخوان جواب خدارو بدن؟ بازهم خلاصه خانم براي اينكه شوهرشو قافلگير كنه سفارش ميده تا براي شوهرش پيتزاي مورد علاقشو بيارن كه از يارو پيتزايي هم خوشش مياد و دوباره بلهههههه و شما هم موظفين كه اين صحنه هارو تند تند رد كنين، خلاصه از اول تا آخر فيلم اين خانوم مشغول كاراي بد بد كردن يا همون دكتر بازي خودمون با اين و اونه بطوريكه فقط با خواجه حافظ شيرازي كاراي بي ادبي نميكنه.در هنگام يكي از همين صحنه هاي مبتذل شوهر سر ميرسه و زن گريه ميكنه و ناراحت ميشه و از شوهرش معذرت خواهي ميكنه و شوهر هم كه آدم فهميده اي هست با متانت از اينكه سر زده وارد شده معذرت ميخواد و ميگه"عزيزم چون عشق من و تو يك عشق واقعيه ميدونم از اين كار منظور بدي نداشتي و من هنوز دوست دارم" و در آخر فيلم با پيام اخلاقيه سيب زميني بودن و عشق واقعي تموم ميشه.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات:

نظر خود را درکادر زیر بیان نمائید