کتاب سوزی و رفتار اعراب با زبان و خط ایران



کتاب سوزی و رفتار اعراب با زبان و خط ایران




مدتها بود که موضوعکتاب سوزی و رفتار اعراب با فرهنگ ایران ذهنم را مشغول کرده بود، پس بر آن شدم که در این زمینه دست به تحقیق بزنم و سعی‌ نمودم که از منابع معتبر و با ذکر صفحه کتب بهره گیرم.از آسیبهای معنوی حمله اعراب هرچه نوشته و گفته شود کم است. پیرامون کشتار و چپاول ایرانیان در زمان حمله اعراب تاریخ نگاران معروف خود اعراب مانند : ابن خلدون , البلاذری , مسعودی , ابن هشام , ابن حزم , بلعمی , ثعالبی , شویس عدوی و... در کتابهای تاریخ نگاشته اند. یکی از اثر گذارترین این آسیبها به زبان و فرهنگ ایران بود. ایرانیان به سبب عظمت کشورشان کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در برداشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و بدین سبب علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود.
ابن خلدون که دقیق ترین و بزرگ ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره کتاب سوزی به دست اعراب در کتاب تاریخ طبری چاپ مصر (صفحه ۲۸۵،۲۸۶ )چنین میگوید:« وقتی سعد ابن ابی وقاص به مداین دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب این کتابها خواست. عمر در پاسخ نوشت که آنهمه را به آب افکن که اگر آنچه در این کتابهاست سبب راهنمایی است خدا برای ما راهنمایی فرستاده است و اگر در آن کتابها جر مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است. از این سبب آنهمه کتاب ها را در آب یا در اتش افکندند.»
همچنین در کتاب آثارالباقیه (صفحه ۳۵،۳۶،۴۸ )آمده است:« وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد.»
زنده یاد دکتر زرینکوب در کتاب ۲ قرن سکوت (انتشارت امیرکبیر ص ۹۶،۹۷) با تحلیلی منطقی به بررسی کتاب سوزی اعراب می پردازد:« شک نیست که در هجوم تازیان ، بسیاری از کتاب ها و کتابخانه های ایران دستخوش آسیب فنا گشته است .این دعوی را از تاریخ ها می توان حجّت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آن را تأیید می کند . با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند و این تردید چه لازم است؟! برای عرب که جز قرآن هیچ سخن را قدر نمی دانست کتابهایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دست کم مایه ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آنها عنایت کند؟ در آیین مسلمانان آن روزگار آشنایی به خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد می توانست به کتاب و کتابخانه علاقه داشته باشد. تمام قراین و شواهد نشان می دهد که عرب از کتابهایی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوی باقی مانده است فایده ای نمی برده در این صورت جای شک نیست که در آن گونه کتابها به دیده حرمت و تکریم نمی دیده است...نام بسیاری از کتاب های عهد ساسانی در کتاب ها مانده است که نام ونشانی از آنها باقی نیست...پیداست که محیط مسلمانی برای وجود و بقای چنین کتابها مناسب نبوده است و سبب نابودی آن کتابها نیز همین است. باری از همه ی قراین پیداست که در حمله اعراب بسیاری از کتاب های ایرانیان، از میان رفته است.» 
باري، بدین گونه بود که کتابهایی که در زمان خود در زمینه های پزشکی، ستاره شناسی، اجتماعی و دینی بی همتا بودند به دست این سبک مغزان افتاد که از جهنم هولناک صحرای عرب پا به بهشت ایران گذارده بودند و آنها نیز آنچه کردند که در اندازه فهم و شعورشان بود.
روانشاد دکتر زرینکوب در کتابش(انتشارت امیرکبیر ص۹۵،۹۶) این بار به بررسی رفتار اعراب با زبان و خط ایران می‌پردازد و میگوید:« عربان شاید برای آنکه از آسیب زبانی ایرانیان در امان بمانند در صدد برآمدند زبانها و لهجه های رایج در ایران را از میان ببرند. آخراین بیم هم بود که همین زبانها خلقی را بر آنها بشوراند و ملک و حکومت آنان را در بلاد دور افتاده ایران به خطر اندازد. به همین سبب هر جا که در شهر های ایران، به خط و زبان و کتاب و کتابخانه برخوردند با آنها سخت به مخالفت برخاستند…شاید بهانه ی دیگری که عرب برای مبارزه با زبان و خط ایران داشت این نکته بود که خط و زبان مجوس را مانع نشر و رواج قرآن می شمرد.» 
در واقع از ایرانیان حتی آنها که آیین مسلمانی پذیرفته بودند زبان تازی را نمی آموختند و از این رو بسا که نماز و قرآن را نیز نمی توانستند به تازی بخوانند. در کتاب تاریخ بخارا (صفحه ۷۵ چاپ تهران)آمده است:« مردم بخارا به اول اسلام، در نماز قرآن به تازی خواندندی و عربی نتوانستندی آموختن و چون وقت رکوع شدی مردی بود که در پس ایشان بانگ زدی: بکنیتا نکنیت، و چون سجده خواستندی کردن بانگ کردی: نگونیا نگونی کنیت.» با چنین علاقه ای که مردم در ایران به زبان خویش داشتند شگفت نیست که سرداران عرب زبان ایران را تا اندازه ای با دین و حکومت خویش معارض دیده باشند و در هر دیاری برای از بین بردن و محو کردن خط و زبان فارسی کوششی ورزیده باشند.
در پایان به ذکر سخنی در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره (جلد ۲ صفحه ۵) از زبان خسرو پرویز  میپردازم که می گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند….
اميد است امروزه بتوانیم هرچه بیشتر در حفظ  فرهنگ و ادب زبان فارسی‌ بکوشیم.

منابع:
کتاب ۲ قرن سکوت(انتشارت امیرکبیر ص ۹۵،۹۶،۹۷- انتشارت سخن ص ۱۱۵،۱۱۶،۱۱۷،۱۱۸)
کتاب تاریخ طبری چاپ مصر (صفحه ۲۸۵،۲۸۶)
کتاب آثارالباقیه (صفحه ۳۵،۳۶،۴۸)
کتاب تاریخ بخارا چاپ تهران(صفحه ۷۵)
کتاب عقدالفرید چاپ قاهره (جلد ۲ صفحه ۵)


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات:

نظر خود را درکادر زیر بیان نمائید